حتما بخوانید !

سلام


میدونم که حرف زدن کار شایسته ای نیست،( البته نسبت به فکر کردن و شنیدن ) اما بالاخره برای اینکه شما فکر نکنید من امروز نیومدم یا چیزی ننوشتم مجبورم حرف بزنم! حالا برای اینکه وقت طلاست و طلا هم برای ما ایرانی ها ارزش زیادی داره سخن رو کوتاه میکنم . 


به اطلاع شما دوستان و یاران و اصحاب و اعیان و مستضعفان و شیفتگان و منتظران و خیل عاشقان میرساند که بنده حقیر امروز هم آمدم و مثل بقیه روزهای ایرانی! ( روزهایی که ایرانیان سپری میکنند ) نتوانستم وقت سپری شده را به طلا تبدیل کنم.!!!!!!!!!!


نکته مثبت نوشتار: شما لطف کردید و آمار بینندگان وبلاگ رو بالا بردید  

نکته منفی نوشتار: زحمت کشیدید و زمانی رو تلف کردید. 

                                                                                   ... آناریاک ...


اعتراف میکنم !

سلام

میخواهم اعتراف کنم ... تا شاید سبک گردد آلام عالم.

از عمق جانم در محضر شمایان بازگویه میکنم آنچه کرده و نکرده ام .

 

اعتراف میکنم به تمام کارهای نکرده ای که در حسرت انجامشان مانده ام. اعتراف میکنم به اینکه فهمیدم و نافهمیده القا کردم. اعتراف میکنم به بلعیدن بغض خونین غیرت. اعتراف میکنم به نشنیدن نجوای نحیف برادر. اعتراف میکنم به سرخی خون شهید بهاری. اعتراف میکنم به به خوابیدنی بی خیال در کنار حرمت شکسته ای اشکبار. همه را اعتراف میکنم. 


به اعمال کرده و نکرده بندگانت اعتراف میکنم ای خدا. به آلام انسان به سردی دوران به نامردی دشمنان به پایمردی مردمان ،........................... اعتراف میکنم.

         

                                                                                ... آناریاک ...

خدا مرد

 سلام


نیچه با این جمله آغاز دوران مدرن وپایان دوران سنت گرائی را اعلام کرد، اما منظور من این نیست.

ما مسلمانیم و دیدگاهمان از خدا همراه با معنای دیگریست. هیچ گاه سعی نمیکنم نام متعالیش را دستاویز عقیده های ضعیفم کنم، اما نامش را در این گفتار گواه دل شکسته ام میکنم.


خدا مرد و همان گاه امیدمان پژمرد ، او نه در عالم واقع، که در دل بندگانش مرد. تاسف میخورم بر خودم که گناه خود راسبک شمرم در راه رضای ... .

بر خود شرم دارم که ببینم و ندیده بگیرم عملی را که سکوت در برابرش از گناه کبیره نابخشودنی تر است. 

حس بودن ندارم آن هنگام که کسی نمانده، نمانده ، نمانده تا آگاهم کند.

 دوست ندارم باشم وقتی که خدا نیست، 


    خجالت میکشم از خودم، خدا نیز از خجالت اعمال ما مرد....آناریاک ...


قلعه حیوانات

سلام

وقتی کتاب را میخواندم به یاد گذشته و به فکر آینده افتادم، مثل رود جاری است این کتاب و مانند آینه روشنگر. تا آن را مطالعه نکرده ای متوجه منظورم نخواهی شد و بعد از خواندنش امیدوارم خوابت نگیرد، امیدوارم به ظرایفش نخندی و به مصیبت هایش اشک نریزی.

امیدوارم داستانش سرگرمت نکند، امیدوارم از معنای متنش خسته نشوی و امیدوارم غرق در داستانش نشوی .

بلکه امیدوارم بعد از مطالعه آن به فکر فرو روی و بیندیشی. بیندیش که در گذشته چه شده و در آینده قرار است چه شود. بخوان و به فرزندت بیاموز که آن را دوباره تجربه نکند.

 پس آن را بخوان و بخوان و بخوان.... قلعه حیوانات اثر جورج اورول.


و در پایان این را بدان، گذشته ما را اسیر کرده اما آینده در اسارت ماست.

                                                    

                                                                                    ... آناریاک ...

مردمی که همچنان قصد مردن ندارند.

... و انسان همچنان سخت به زمین چسبیده است! هر روز جای خود را فراختر می طلبد، هر روز به دنبال قدرتمندتر شدن است و بالاخره ... هر روز قوی تر و بی وجدان تر از روز قبل .

به خودمان نگاهی بکنیم، ما تکامل یافته ی اجدادمان هستیم. درحالی که آنها از ما سالم تر بودند، به قدرت خدا و طبیعت اطرافشان ایمان قویتری داشتند.در جنگهایشان چشم در چشم دشمنشان میجنگیدند. به رسوم هرچند غلط خود پایبند بودند و در یک کلام نسبت به ما انسان بودند.

چه شده است که ما به اینجا رسیده ایم؟ 

قدرت ، پول ، ثروت ، شهرت ،.... من ،.

اثبات من و بقول قدیمیا منم منم کردن یا منیت از جمله مسائلی هستش که باعث ماندگاری این وضعیت نابسامان بشری روی زمین میشه. دقیقا زمانی که ما مرد من بوجود آمد. واژه ای که باعث شروع نا پختگی وبی عدالتی بود. وضعیتی که فرادستان به فرودستان ظلم میکنند ، زمانی که هر کس به نقطه ای مرتفع از قله قدرت رسید سنگی رو به طرف دامنه نشینان پرتاب کرد.

 مسئله ای که باعث میشه آدمها نمیرند همینه... رسیدن به فرا دست. به این دلیل که میدونن اگه به اون نقطه برسند ، چه کارهایی که نمیشه کرد! 

واز اینجاست که باید برای بشر تاسف خورد. 


     راه بلند شدن ،ایستادن بر قله کشته ها نیست، پا نهادن بر نفس است.

                                                                                                  ... آناریاک ...