مردمی که قصد مردن دارند!

سلام

چندین هزار سال است که روی کره زمین زندگی کرده ایم و هنوزهم قصد ترک آن را نداریم، در شرایطی که موجودات قویتر از ما با انقراض نسل مواجه شده اند و در این دوره اثری از آنها دیده نمی شود اما هنوز ما هستیم ،سور و مور و گنده!

دلیل این پافشاری بر بودن چیست؟ چرا ما بعد از این همه جنگ و خونریزی و نسل کشی و بیماری و سپری کردن شرایط سخت آب وهوایی و... زنده ایم؟ قرار نیست روزی دوره مان تمام شود و درس عبرت موجودات دگر شویم؟ آیا ما خود را در این دنیای لایتناهی تنها موجود متفکر زنده و صاحب این جهان ناشناخته میدانیم!؟

  چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه این سوال را در پست بعد ببینید!.........................آناریاک

به وبلاگ خودتان خوش آمدید

سلام 

خوش آمدی نیلیا جان،صفا آوردی، مراتب تشکر (اعم از:حمدوثنا،تعظیم،مبالغه،پاچه خاری و...) خود را به شما تقدیم نموده، از خدای بزرگ فصاحت کلام و بلاغت قلام (جمع قلم) شما را آرزومندم و از این حرفا...

خلاصه ورود شما رو به فال نیک میگیرم و ممئنم که میتونیم همکاری خوبی با هم داشته باشیم و از همینجا از دوستانی که علاقه به همکاری با آناریاک رو دارند دعوت میکنم که به ما ملحق بشن، منتظر شما هستیم.


بعد از این همه تعارف که تقسیم شد میخوام یک معذرت خواهی از شما دوستان و همراهان و به خصوص دلسوزان داشته باشم، در مورد پست قبلیم با نظراتتون خوشحالم کردید و متوجه شدم که هنوز هم کسی هست که منو ببینه و حرفمو بشنوه، خواستم از نظرات سازندتون تشکر کنم و بهتون اطمینان بدم که دیگه با هر مشکلی خودمو به نابودی نکشم.از همه تون سپاسگزارم و از نیلیای عزیز ممنونم و بهش خوشامد میگم.

به امید همکاری با شما دوستان عزیز................آناریاک



خدا رو شکر که گاوها بال ندارند

یکی از دوستان اینترنتیم همیشه می گفت « نه برای شادی هات خیلی خوشحال باش و نه برای ناراحتی هات خیلی غمگین چون هیچ کدوم دائمی نیست» 

غم و شادی دو مهمان ناخوانده اند که زود می آیند و زود هم می روند. این به ما بستگی داره که به چه نحوی از اونا استقبال کنیم با نا امیدی تمام یا با ذوق زدگی بیش از اندازه. 

دیدن هر دو نیمه لیوان ( پر و خالی) قبل از هر اتفاقی هنری است که شاید در کمتر کسی یافت شود. هنری که نفع آن فقط برای خود ماست و ضرری هم ندارد. 

تو چند روز گذشته یکی از عجیب ترین واکنش های رفتاری که می شود از یک نفر سر زد رو دیدم. خیلی عجیب بود یک نفر در عرض چند ثانیه در حالیکه سرشار از امید بود تبدیل به آدمی شود که از فرط نا امیدی قصد خودکشی کردن بگیرد و آرزوی مرگ کند. 

بدتر از این لحظه ایه که خودت رو اون وسط مستاصل ببینی و ندونی باید چه عکس العملی نشون بدی. اوج بدبختی زمانیه که حس کنی مقصر تمام این اتفاقات تو هستی...

به دنبال منزل چنان زار و گریان

سلام

امروز میخواستم به موضوع دیگری بپردازم اما فکر کردم که بیام و دغدغه روزمو بگم بهتره و چون سخنم از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. بی مقدمه بگم که هرآدمی نیاز به جائی برای زندگی کردن داره و زمانهای قدیم موفق شده مشخصات این مکان رو برای خودش تعریف کنه، چیزی که من از این مکان زندگی میدونم این هستش که بهش میگن خانه .این اسم برای همه ما وشما و حتی بقیه آشناست. حالا کاری به داستان نام گذاری و اساطیر طراحی و کاشفان وشاهدان و متولیان و انبوه سازان و مستاجران و فروشندگان و خریداران و املاکیان و بقیه ...ان هاش نداریم.

بگذارید درد خودمو بهتون بگم، آقا واقعا سخته دنبال خونه گشتن اونم توی تهرووووووووون،

((((((( شهری که به گفته خودم ، تمام شدنی نیست)))))) 

خوب منم جوان هستم و جویای نام و تا کنون اگر مردمی،ناکام! اما چه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باید گشت و گشت وگشت تا اینکه بالاخره از خوردن حرص فراوان مستاجر جناب عزرائیل شد.

حال من مانده ام و املاک تهران و جیبی پر از پول نهان!(جهت ایجاد قافیه).

در پایان،متقابلا از تمامی جویندگان و یابندگان خانه التماس دعای خیر دارم.....آناریاک


چشم بسته یا چشم بسته!!!!!!

سلام

میگن آدمی رو که خوابه میشه بیدار کرد اما آدمی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد!

در زندگی اتفاقاتی میفته که انسان دلیلش رو متوجه نمیشه،خوب این مشکلی نداره وکسی از آدم انتظار نداره چون برای همه ممکنه پیش بیاد و کلا انسان جایزالخطا هستش، اما در بعضی مواقع هم پیش میاد که اتفاقی رخ میده و ما مفهومش رو درک میکنیم اما برای اینکه از خودمون سلب مسئولیت کنیم به اصطلاح خودمون رو میزنیم به اون راه! (به کدوم راه!؟).

البته معلومه که وارد راهی میشیم که خودمون بیشتر ازش وحشت داریم. من همیشه در یک مورد خودم رو گول میزنم و اون هم اینه که فردا همیشه آبستن حوادث جدیده و از روز قبل نمیشه فردا رو دید و به رحمت خداوند بزرگ شک کرد.

اما فقط این نیست، این روزها چشم بسته نبودم بلکه چشمم بسته بود وبه همین دلیل بهترین نزدیکانم اذیت شدند و مخصوصا بهترین عزیزم.


همه اینهارو گفتم، برای اینکه ازت بخوام منو ببخشی........طالب بخشش،آناریاک