زندگی شراکتی
سلام بر دوستان جانی
پیشاپیش از ابراز محبت شما دوستان تشکر میکنم و بهترین ها را برای شمایان آرزومندم امیدوارم همیشه سربلند و سعادتمند باشید. تشکر میکنم از شما که دوری راه از مهرتان نکاهید و حرارت محبتتان با سرمای فاصله کم فروغ نگشت. از شما که در جشن محقرمان قدم به دیده گذاشتید ممنونم و همینطور از شما که به یادمان بودید سپاسگذارم.
خداوند متعال را شاکرم که گامهایم را در مسیر حرکت به سوی تعالی و کامل شدن دینم نیرو بخشید ، باشد که این موهبت نصیب شما دوستان عزیز گردد.
با تشکر دوباره از شمایی که مهمترین روز زندگیمان برایتان مهم بود و به یاد آن روز به یاد ماندنی 21/8/88 ، به سوی فردایی روشن قدم بر میداریم ، یاعلی ...
... آناریاک ...
توقف . تاسف
سلام
انتظار ندارم بتوانم با این روحیه حرفی بزنم.اما تنها خواستم درد دلی کرده باشم با تو، هر چه غریبه تر باشی بهتر است.
ناله مردمان از سر بی کسی و تنهایی است، همچون فریاد بیمار در هنگام درد که گویی رنجش را با تو قسمت میکند.
نمیخواهم دردها قسمت شوند، دهانم را میدوزم.
... آناریاک ...
ذهن زیبا
سلام
احوالات آدمی پر است از عجایب و شگفتی ، این را فقط بنده نمیگویم نصفشو تو گفتی
درسته ! لا اقل برای بنده که اینگونه میباشد مخصوصا پس از حادثه چندم اردیبهشت و تبعات آن...
زندگی مشترک آغازی است بر پایان بی مسئولیتی، رفیق بازی ، ولگردی های شبانه ، دوستی های عشقولانه و کلا خیالتان را راحت کنم، یه کلام ! همه چی تموم شد.
وانگهی، به قول آقا مجید و دوستان این شتری است که بالاخره روی هر خری میخوابد .
البته باز هم معترفم و تاکید میکنم که این اشتباه (ازدواج) شیرین ترین اشتباه تاریخ بشریت است و هر خری (ببخشید
) هر انسان بالغی در تکاپوی زمینه سازی ارتکاب چنین اشتباهی قرار می گیرد.
دگر چه بگویم که همانا ادامه اش منقطع حیات شود و نگفتنش مرض غمباد!
اما گذشته از شوخی های خرناک، شما سعی کنید چشمهایتان را به آینده این مسئله ببندید و خود را به آن کوچه بزنید تا خطری خاطر مبارک را تهدید نکند. لطفا به زور لبخند بزنید
... آناریاک ...
خانه ی آقا مجید
سلام
روز های کوتاه و سرد پاییز و زمستان از راه رسیدند و با خودشون دلتنگی و تنهایی رو به همراه آوردن.
سوای مشخصه های فردی و علایق و سلایق، این دو فصل سرمای زیادی رو هم به ارمغان میاره.
و دوباره جدای از این همه سیاه نمایی ها این دو فصل تاریکی رو هم به ما هدیه میکنه.
و بالاخره اینکه، همه به دنبال نور و گرما و صفا هستیم. آخیش راحت شدم ، بگو آخه مجبوری همچین مقدمه ای برای یه مهمونی بنویسی!؟ !!!!!!!!!
خب ! میرم سر اصل مطلب که همانا شرح ماوقع مهمانی روز جمعه هست.
بله همون جوری که گفتم بنده و خانواده به همراه دوستان و همکاران و یاران روانه گشتیم به منزل آقا مجید فلاور ( gol ) شتابان و تناول نمودیم از اطعمه و اشربه و گفتیم و شنیدیم و زدیم و گرفتیم و خب!!!!!!!!!!!! اومدیم دیگه.
بله و این بود خاطره من. البته به استحضار میرسانم که به دلیل کمبود اوقات بهادار شما مخاطبان گرام از بیان مشروح ماجراها خودداری نمودم.
... آناریاک ...