روزی بعد از فردا

سلام

از همین ابتدا به همه عرض میکنم که امروز اصلا حالم خوش نیست.دیشب نتونستم خوب استراحت کنم و احتمالا فردا هم بهتر از امروز نخواهد بود. باور کنید این روزها کلافه و عصبی ام اما خودم هم دلیلشو نمیدونمو حتی فکر نمیکنم کسی بتونه کمکم کنه!... نه،حتی تو هم نمیتونی.

من به هیچ وجه آدمی نبودم که روحیم خراب باشه و یادم نمیاد که دو روز پیاپی کلافه و عصبی بوده باشم، اما این بار قضیه فرق میکنه، این عذاب کشیدن داره برام ملکه میشه انگار که اگه به خودم عذاب ندم یه چیزی توی زندگیم کمه.

احساس میکنم از وقتی که به شهر تهران اومدم استرس زندگی در این شهر به من منتقل شده، خیلی دوست دارم از این وضعیت خلاص بشم و برگردم به اصل خودم و بشم همون آدم قدیمی.

به این فکر میکنم که امروز روز خوبی نیست و احتمالا فردا هم به همین صورت هست اما...

...........................آناریاک

کوتاه ، اما زیبا

سلام

چه زیبا و شاد بود ساعاتی که در گیلان گذروندیم. واقعا جاتون خالی ،سوای سختی ها و خستگی ها انقدر از اونجا بودن لذت میبرم که نکات منفی یک سفر کوتاه اصلا به نظرم نمیاد.

همیشه پا گذاشتن به سرزمین سبز و اصیل گیلان به من یک آرامش خاص میداده ،حتی وقتی از خیابون ها و جاده ها رد میشدم خودم رو در سرعت تردد و تعجیل روزمره سرگرم نمیدیدمو با هر نشانه ای به یاد روزگار دور و دراز این سرزمین می افتادم و رویدادهای گذشته رو در ذهنم تجسم میکردم،خاطراتی رو که فقط میشه از زبون گیلان شنید.

این مسافرت کوتاه برام لازم بود والبته فکر میکنم برای همه لازم باشه،به خصوص برای کسانی که اسیر روزمرگی شدن!!!!!!!!

فقط میتونم بگم که واقعا جاتون خالی بود...................آناریاک

باز هوای وطنم آرزوست

سلام

امروز روز خوبیه،نه به این علت که این هفته داره تموم میشه،مطمئنا روز زیبایی هم نیست، حتی منظورم شاهکار بهارستان هم نیست...

امروز خودمو مثل یک پرنده سبک بال حس میکنم، حس پرکشیدن و رفتن دارم، احساس فرزندی رو که به آغوش مادرش میره، درسته، یه مسافرت آخر هفته ای به وطنم دارم .

وطن جایی هستش که درش زاده شدی،حتی اگه توش بزرگ نشده باشی، وطن جاییه که خونت اونجا باشه،حتی اگه اجاره ای باشه.

وطن اونجاییه که خودتو متعلق به اون آب و خاک بدونی،عشقت اونجا باشه و ذهنت درگیر مسائل اون مرزو بوم باشه... و در پایان وطن اونجائیه که اسمش گیلان باشه . 

وامروز من فقط و فقط به این دلیل شادمانم.

 گیلان عزیزم سوی تو می آیم ، سرزمین مادری آغوش خود بگشای.

............................................................................................... آناریاک

سنگ صبور دل من !

سلام

کسی رو می شناسم که بهش میگفتن سنگ صبور، نه از اون جهت که درد دل من وتو براش ارزشی داشت،نه! از برای اینکه اینو بر عهدش گذاشته بودند. آدمی که میشناسم نه مهربونه ونه بداخلاق، نه بشردوسته ونه جنایتکار، نه شاد و خنده رو ونه عصبی و ترش رو. اون فقط مامور بوده واسم ماموریتش این بوده، سنگ صبور. اما خیلی وقته دیگه ازش خبر ندارم، با این که مامور بوده اما،الان در شرایطی هستم که بهش نیاز دارم. 

میدونی چه حسی داره ؟ حس داشتن دوتا گوش شنوا ،همین خوشحالت میکنه. الان بدجوری بهش نیاز دارم ،لطفا برگرد سنگ صبور دل من .............. آناریاک

انتظار...

سلام

انتظار کشیدن سوای تعدد مدلهاش دلهره ومشقت خاصی داره و برای منتظر احساس بیم و امید طاقت فرسایی ایجاد میکنه.

این حس به شما منتقل نمیشه مگر وقتی که گریبان خودتون رو بگیره،با این که فرد صبوری هستم،اما شرایطی برام پیش اومده که به معنای واقعی کلمه منتظرم. حال خوبی ندارم و به شدت فکرم مشغوله.امید وارم برام دعا کنید چون این روزها خیلی به دعا نیاز دارم.


.............................................آناریاک