یک عمر اشتباه ! با عرض پوزش ...

سلام

امیدوارم از شنیدن ناله های ناموزون اینجانب خسته نشده باشید و کماکان پای ایرادات خام اینجانب بنشینید و عمری تلف کنید و جهنمی که برایتان آماده میسازم را در برابر مجسم کنید و لااقل بیهوده عذاب نکشید! 

گفتم عمر و یاد جوانی افتادم، یادش بخیر چه روزهای بی مسئولیتی بود! واقعا حیف شد . میدونی چرا!؟ میدونم که نمیدونی . اما شمایانی که جوونید و احتمالا در دانشگاههای پر مغز کشورمون به کشف دانش مشغولید و از گرفتن هیچ جزوه خوش آب و رنگی دست نمی کشید بدونید که عقل و علم فقط در همون چهارچوب خراب شده معنا داره و در دنیای بیرون هیچ خبری از این بچه بازیها نیست.

میدونید در دنیای بیرون از دانشگاه شما جوان و بیشعور فرض میشید و عده ای از بندگان خدا که مویی سپید کردن نبض حرکت شما رو به دست گرفتن. من یه مثال بزنم و دوباره زانوی غم بغل نکنم. روزی رو به یاد بیارید که پیامبر اسلام بت پرستها رو به دین خودش دعوت کرد اونها فقط یه جمله برای اثبات حقانیتشون داشتند، اونها گفتند پدران ما و پدران پدران ما بت پرست بودند. با پدرانمون کار ندارم اما روزی رو مجسم کنید که جوابی برای سوال پسرانمون نداریم ...!


                                                                       ... آناریاک ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد