تنها.............همچو گیلان

سکوت.............................................................. . تنهایی.............................................................. . گرسنگی........................................................... . سرما................................................................ . 

همه اینها رو یا تجربه کردیم ویا تجربه میکنیم،اما خداکنه بی فرهنگی و بی سوادی رو هیچ وقت تجربه نکنید. نکته جالبی که یادم اومد اینه که قبل از اینکه اقوام به اصطلاح آریایی قدم به فلات مرکزی ایران بگذارند گیرشمن نام این سرزمین رو گذاشته بود تمدن املش. شادیم از این موضوع بیشتر میشه که اجداد ما در کنار داشتن روحیه جنگاوری و شجاعت،انسانهای متمدنی بودند وبه دلیل پایمردی خیره کننده شان در مقابل آریایی های مهاجم،لقب وحشی رو به ما دادند و حتما خودشون رو که به دنبال وسعت دادن به قلمروشون بودند اهلی میدونستند .این روحیه تخریبشون به جایی رسید که جناب فردوسی از مردم این سرزمین با نام دیو یاد میکنن.بله ، درسته، منظور ایشون ازدیوهای شاهنامه اجداد ما بوده اند........... همین مسئله بود که خواستم از تنهایی بنویسم، وبگم که تنهام................مثل سرزمینم..................آناریاک

نظرات 2 + ارسال نظر
خیلی دور خیلی نزدیک شنبه 3 مرداد 1388 ساعت 08:39

دیر نیست روزی که همه به قول سهراب تو را به هم تبریک می گویند. نازنینی حرف قشنگی برایم نوشت. با یاد او برایت می نویسم لمس بودنت مبارک

لذت هستیم را از بودن تو دارم. سپاسگزارم............... آناریاک

ملیحه شنبه 3 مرداد 1388 ساعت 13:21

سلام م م م م م م م م م
بابا وبلاگتون مبارک فرزند گیلان
خوبین انشاالله
تولدتون مبارک
مرسی که به ما سر زدین
بازهم بیاین

سلام
ممنونم از لطفت
امیدوارم از مطالب بلاگم خوشتون بیاد. منتظر نظرات بعدیتون هستم. موفق باشید.................... آناریاک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد