دلمان به چه خوش باشد ؟

سلام

امروز بعد از وقفه ای چند روزه و در ماه مبارک رمضان میخوام بنویسم، هرچند نه سررشته ای در تفکر دارم ونه انشایی قابل توجه ونه حتی طرفداران بیشمار اما برای شما دو نفر از آن چهار نفر مینویسم چون میدانم حداقل شما نوشته هایم را میخوانید، البته احتمالا...

وقتی خواستم شروع کنم شوق وافری برای گفتن داشتم اما وقتی خواستم تندر بیقرار آذر فام قلم را از بند قفس ازاد کنم تندر دگر قراری سنگین به خود گرفت، آنچنان که تو گویی تا ابد جان گرمش به سنگی سرد بدل گشته.  دوباره فکر کردم، از چه بگویم؟ از مردم این دیار که روزی خوش بوده اند؟ روزگار خوشی که برای دیدن دوباره اش دل به هزاران آرزو دارند؟ از وطن خرمشان در نمودارها؟ از سفره های رنگینشان که بوی نفت میدهد؟ ..... یا از دل خوششان بگویم؟


نه ، بگزارید هیچ نگویم ،میترسم زخمی که در دلهاشان به زور امید به فردا اندکی التیام می یابد باز سر بگشاید . به همین دلیل هیچ نمی نویسم که هموطنم به غصه ای جدید گرفتار نیاید.


                                          به امید رسیدن دوران اوج گرفتن  ... آناریاک ...

بیدار شو ...

سلام 

 دوست عزیز بیدار شو. صبح نشده اما بیدار شو. در حال غرق شدن نیستیم، خطری در کمین نیست،حتی مرگ هم به سراغت نمی آید اما به خداوندی خدا بیدار شو ، گر چشم سرت بسته است باکی نیست، چشم دل بگشای و بیدار بمان.

چطور میتوانی با وجود این همه فریاد در خواب باشی؟ 

چطور شده که در میان این همه رنگ کور شده ای؟

چرا در بهبوهه تحرک و تشنج اینگونه بی تفاوتی؟

چگونه میتوانی تمنای ماندن کنی در حالی که رفتگان میمانند؟


ای مردمان بیدارشوید . چشم دل باز کنید .

                                                                      ... آناریاک ...

گنجی که نداریم

سلام


اینک تاریخی که ساخته ای را فراموش کن، در اندیشه سلختن فردا باش.

تاریخی که میدانم مملو از ابهام است، شخصیتهایش همچو علامت سوال در ذهن فرزندان این مرز و بوم ثبت شده، آنها ملعبه دست سیاست بازان گشته اند. تنها نام شخصیت هایی را میدانیم ،در حالی که آنها را نمیشناسیم.

 چقدر از میرزا کوچک خان جنگلی میدانم؟ او که بود، مردی با افکار مذهبی یا در اندیشه پیاده کردن تعالیم بلشویسم؟ .... 

به جنوب کشور برویم . آیا همانگونه که مصدق در مورد رئیس علی دلواری میگوید،او یک راهزن بوده ویا باید سخن محققین این دوره را باور نمود که او را یک شهید وطن دوست معرفی میکنند!؟

و چه بسیارند از این دست شخصیتهای تاریخ ایران زمین. کدام را باور کنیم؟


لاجرم منی که گذشته را نمیتوانم دریابم چگونه میتوانم درباره آینده تصمیم بگیرم؟  

اندکی در تلاش برای یافتن باشیم،یافتن گنجی که فکر میکنیم در دستانمان است اما....!


                                                                            ... آناریاک ...

ساده لوح

سلامی ساده به شما که ساده ها را دوست دارید.


خودم بالشخصه سادگی را بهتر از ساده لوحی دوست میدارم اما باز ساده لوحی کاراتر از سادگیست.انسانی همچو بهلول ساده نبود بلکه ساده لوح مینمود. به فکرم میرسد که در این دیار حتی سادگان آسوده نیستند، اندیشیدم حال که میخواهم باشم بهتر است ساده لوح باشم تا ساده دل.

میهراسم از آنکه بگویم ساده ام،در حالی که درک میکنم آنچه را بر من میگذرد.اما ترسی دگر از مسئولیت فهمیدن بر قلبم فشار می آورد که باعث میشود به زیر ردای ساده لوحی بخزم.کاش برسد روزی که قلبها از ترسها تهی گردد و جامه های بی رنگی بهارین شود.

به امید آن روزهایم..................... 


                                                                          ... آناریاک ...

نوشته هایی برای تفکر

سلام


همیشه دوستش دارم، از قلمش اقتباس میکنم، تفکراتش را می ستایم و شخصیتش را گرامی میدارم.

فکر میکنید کدام نویسنده را میتوان با این مشخصات پیدا کرد؟ آیا جزو قدماست؟ نوشته هایش در چه مورد است؟ چگونه مینوشته؟ چند کتاب دارد؟ و...   اما جواب این سوالات برای آشنایی با او کامل نیست!  به تو میگویم که او را باید مطالعه کنی، بخوانی و زندگی کنی تا بدانی که کیست.


او مردیست که آرزو میکنم کاش زودتر شناخته بودمش،زودتر از نویسندگان روزمره و عامی بازاری همچو کوئیلیو و امثال او. او داستان کفر آمیز با لعاب مذهب و معنویت نمی سازد. او نمی خواهد کتابهایش در دنیا بازار عامه پسندی را قبضه کند. او در پی افزودن شعور است و آینه ایست برای جلای جهانبینی . او سعی در آموختن آنچه که نمی بینیم دارد. او خالق پیامبر است. خوشبختانه کتابهایش را در کتاب فروشی ها خواهی یافت و اگر در کلامش دقیق شوی زنگار چشمانت را خواهی زدود.


راستی اسمش رو میخواهید ، اما نمیخوام اسمشو بهتون بگم ... چون همتون میشناسیدش.

                       (  جبران خلیل جبران  )                

                                                                              ... آناریاک ...